موجودی به نام مادرشوهر

خاطرات من با مادر همسرم!

موجودی به نام مادرشوهر

خاطرات من با مادر همسرم!

3

به نام خدا 

اولین بحث امسال رو پنج شنبه ۳ فروردین انجام دادش!!!! 

قضیه از اونجایی شروع شد که مادرشوهره خواهر شوهرم! +پدرشوهرش اومدن خونه ما عید دیدنی..... خیلی خونواده خوبین!!!.... برخلاف چیزی که همیشه عفریته ازش تعریف میکنه....  اومدن نشستن و کمی بعدش رفتن..... شوهرش زورکی زنه رو برد خونه مادرشوهرمینا!!!.... البته معلوم بود اونم از سر اجبار داره میره!!!.... خلاصه رفتن و ده مین نگذشته بود که عفریته اومد بالا!!!..... از طرز نگاه های وحشتناکش معلوم بود اومده باز یه چیزی بگه..... نفسش به شماره افتاده بود!!!.... 

 اومد و رووو به همسری گفت:::: آقای فلانی اینا اومده بودن خونمون!!! رنگ جفتشون شده بود مثل زغال!!!.... بس که حسودی منو کردن!!!! بعدش گفت اومدم بهش شیرینی بگیرم مرده برگشته میگه با آقای فلانی چیکار میکنین؟!؟! رابطتون خوبه؟!!؟(منظورش بابای من هستش... آخه با بابای من دوست هستن).... منم گفتم ما با هم خیلی خوبیم!!!!!!!.... اونم گفته بود خدا رو شکر!!!! 

اما غرض از گفتنه این حرفا چی بود!؟!؟ بعله عفریته اومده بود بگه چرا اینا فهمیدن ما با خونواده شما مشکل داریم!!!!.. اومد روو به همسری گفتش که آره مادرزنت اله و بله..... هرجا میشینه در مورد من حرف میزنه!!!  

همسری هم برگشت بهش گفت به کی گفته؟!؟! بریم جلو درشون رو در رووتون کنم..... ببینم تو راست میگی یا دروغ!!!!‌هر دفعه میای اینجا یه بامبول جدید راه میندازی..... حرفتو بزن و پاشو برو بیرون!!!!......  

عفریته هم گفت به همه گفته..... هی داشت الکی حرفو میپیچوند..... آخر سرم دید اینطوری نمیشه خودشو زد الکی به گریه .... بعد به همسری گفت آره تو همیشه از خونواده ی زنت دفاع میکنی!!!!(یکی نیست بگه آخه بنده خداها چیکا کردن!)... تو اصلا از من طرفداری نمیکنی.... مادرزنت دروغگو هستش..... بعد به من گفت تو برای من چیکار کردی که من بخوام برم تعریفتو برای کسی کنم!!!.... من راه پله ها رو دستمال کشیدم شماها یه بار هم به من نگفتید دستت درد نکنه!!!! همسری هم گفت خب نمیکردی!!!‌مگه ما بهت گفتیم دستمال بکش!!!!.......  

خلاصه حسابی چزوندش..... احمق روزمون رو خراب کردش..... یه عالمه چرت و پرت حرف زد و بعد مثل قحطی زده ها و احمق ها که یه عالمه حرف بهش بار کنن نشست چاییشو خورد و بعد پاشد رفت!!!!! 

بدین سان اولین جنگ رو اعلام کردش.......